غربالگری ابزاری اساسی برای تشخیص و پیشگیری از ابتلا به سرطان است و به طور بالقوه جان افراد را نجات می دهد. ناهنجاریهای عروقی مخاط دهان و تغییر رنگ در بیماران ارثی غیر پولیپوزیس سرطان کولورکتال گزارش شده است که احتمالاً منعکس کننده ناهنجاری ماتریکس خارج سلولی خارج سلولی است که در فرایند کلی توسعه سرطان دخیل است. با استدلال از اینکه تغییرات فیزیکوشیمیایی یک بافت باید بر ویژگیهای نوری آن تأثیر بگذارد ، ما در مورد توانایی تشخیص رنگ مخاط دهان برای شناسایی بیماران مبتلا به انواع مختلفی از سرطان بررسی کردیم. در مجموع 67 بیمار با چندین بدخیمی اثبات شده بافت شناسی در مراحل مختلف همراه با گروه کنترل 60 سالم از نظر سن و جنس قابل مقایسه وارد شدند. رنگ مخاطی دهان در مناطق منتخب اندازه گیری شد و سپس تجزیه و تحلیل های تک متغیره ، خوشه ای و مؤلفه اصلی انجام شد. مقادیر کم رنگ قرمز و سبز و آبی بالاتر با شواهد سرطان  همراه بود و بیماران را از نظر کارآیی از کنترل تفکیک می کردند. مختصات رنگ آبی نسبت به مختصات قرمز و سبز حساسیت و ویژگی قابل توجهی بالاتر از آن داشتند به همین ترتیب ، دومین مختصات اصلی خوشه های قرمز قرمز بیماران را از گروه شاهد با حساسیت 98.2٪ و ویژگی 95٪ مشخص می کند . پراکنده های کرومینسانس تشکیل دو خوشه به خوبی از هم جدا را نشان داد و بیماران سرطانی را از گروه های کنترل با احتمال 99.4 درصد طبقه بندی صحیح جدا کرد. این یافته ها توانایی رنگ دهان را برای رمزگذاری اطلاعات بیوفیزیکی بالینی مرتبط نشان می دهد. در آینده نزدیک ، این روش کم هزینه و غیر تهاجمی ممکن است به ابزاری مفید برای تشخیص زودهنگام سرطان تبدیل شود.

تقریباً همه پاتولوژیست های جراحی در عمل روزانه با بیوپسی مخاط دهان مواجه خواهند شد. بسیاری از این بیوپسی ها مملو از مشکل تشخیصی بوده و ممکن است چالش برانگیز باشد ، معمولاً به دلیل اطلاعات ناکافی بالینی ، ناآشنایی با نشانه های آناتومیک و / یا اصطلاحات استفاده شده توسط پزشک یا دندانپزشک ارسال کننده و اندازه محدود نمونه. شرح بالینی و سابقه همراهی با بیوپسی ارائه شده ، اغلب برای تشخیص مناسب و معالجه بعدی بسیاری از شرایط دهان و دندان ضروری است. تاریخچه بالینی یک نیاز است که توسط کالج پاتولوژیست آمریکایی (CAP) به رسمیت شناخته شده است. ارزش و سودمندی یک تاریخچه بالینی در عمل آسیب شناسی امری انکارناپذیر است. با این حال ، بین 5.9 و 8.4 of از موارد ارائه شده برای بررسی پاتولوژیک سابقه بالینی ندارند [1] ، یا شامل اطلاعات مبهم مانند "ضایعه" ، "ضربان" یا "زخم" هستند. غالباً محل دقیق آناتومیک موجود نیست ، فقط "حفره دهان" یا "بافت نرم" را بیان می کند ، بدون آنکه مشخص شود محل دقیق آناتومیک است. این فقدان اطلاعات مهم ممکن است به تفسیرهای ایده آل منجر شود. علاوه بر این ، تاریخچه بالینی مختصر با زمان چرخش علامت گذاری کوتاهتر همراه است [2]. متخصصان آسیب شناسی ارتباط با ارائه دهندگان برای به دست آوردن اطلاعات اضافی بالینی را بسیار دشوار می دانند ، و ادعا می کنند که در مطب حضور ندارند ، پیام ارسال نمی کنند ، یا پزشکان پزشک مشغول کار هستند. با دسترسی تقریبا همه جا به عکاسی ، این جمله قدیمی ، "یک تصویر هزار کلمه ارزش دارد" ، به نظر می رسد که به دنبال ارائه اطلاعات بالینی بیشتر می رود. ظاهر بالینی ، با تفاوت های ظریف رنگ ، بافت و مکان به خوبی در عکاسی بالینی مناسب است. Cerroni و همکارانش ، ابزار ارسال عکسهای بالینی با درخواست بیوپسی به متخصصین پوست را مورد مطالعه قرار دادند [3]. این مطالعه نشان داد که عکس های بالینی تفسیر پاتولوژی را بهتر تسهیل می کند. بعلاوه ، فرارا و همکاران ، تأکید کردند که عکسهای بالینی ، تعصبی را در تشخیص ضایعه ملانوسیتیک پوست ایجاد نمی کنند [4]. تصور غلط طولانی مدت توسط بسیاری از پزشکان و دندانپزشکان وجود دارد که به طور بالینی ضایعه نمونه برداری شده را بطور غیرمستقیم به آسیب شناس می شناسند: چقدر صحیح نادرست است. توضیحات بالینی واضح و مختصر از ضایعات مخاط برای ایجاد تشخیص افتراقی مناسب و تفسیر دقیق بعدی ضروری است. در تلاش برای برجسته کردن اهمیت این خصوصیات ، مباحث تحت تأثیر نویسندگان مشارکت کننده در این شماره ویژه بر اساس رنگ ، بافت و مکان تقسیم شده است